نازگل ماماننازگل مامان، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

محیا گلی

دخملی تکون میخوره

دیشب سرم و گذاشتم رو بالشت و داشتم به تو فکر میکردم  تا این که کم کم داشت خوابم میبرد یه دفعه احساس کردم یکی داره قلقلکم میده از خواب پریدم  فهمیدم تو بودی تکون خردی قربونت برم خندم گرفته نانازی من دوست دارم عزیزم  برای زندگیمون و من و بابایی و داداشی هات دعا کن ...
29 مهر 1391

اسمت شناسنامه ای چی میشه اخر؟

چنتا اسم برات در نظر گرفتم. و پیشنهاد دوستان و فامیل ها هم بوده نازگل مرسانا شیوا النا        خاله سمیرا نظر داده روژان     نظر بابا جونت محیا      رو تو زیارت عاشورا دیدم اسما و سما     رو تو قران دیدم خوشم اومده سوگل          زهرا مامان عارف
23 مهر 1391

نازگل من

این اسمیه که برای جوجم انتخاب کردم. نظرتون چیه؟؟؟ راستش من و شوهرم یه ماهی هست که از هم داریم زندگی میکنیم اون قضییه زن صیغه ای رو که یادتون هست؟ عباس بهم دروغ گفته بود که اون و فسخ کرده بلکه داشت محکم تر هم میکرد این بود که من بچه هاشو بردم خونه ی مادرش و رفتم برای مهریه ونفغه شکایت کردم تا شاید دستم به جایی بند شه. هنوز که تو کش وغوص دادگاهیم اما زن بابام من و خونش راه نداد و من دنبال خونه بودم که پیدا کردم کار هم همین طور. نازگل هم شب عید دنیا میاد ایشالله شاید اوضاع خوب شه و شاید هم بد خدا میدونه مادرش خیلی بهم تهمت زد و گفت که بچم از پسر اون نیست و منم شکایت کردم تا پدر پدر سوختش رو بدم دستش تا به نازگل من تهمت حرام زادگی...
9 مهر 1391

سنو گرافی

روز چهار شنبه رفتم سنو و کوچولوم و دیدم. قلب کوچیکش تند تند میزد و خودش ریزه میزه بود دکتر گفت خدارو شکر سالمه و جایگزینی خوبی داره و نه هفته و ٥ روزشه از همه ی شما دوستان ممنونم که به وبم میاین و برام نظر میزارید دوستون دارم  
27 مرداد 1391

حال و احوال با نی نی

سلام جیگر مامان خوفی وای خدا مردم از این حالت تهوع گاه و بیگاه حالم و بد میکنه. غیر از میوه چیز دیگه نمیتونم بخورم. دروغ نباشه بدون عباس اصلا میلم به غذا نمیکشه. یه چیز دیگه از ترشی جات متنفرم. بوش عکسش همه چیش حالم و بد میکنه اما عاشق بستنیم. وای میمیرم براش بستنی یییییییییییییییییییییییییییییییییییی چهار شنبه ی هفته دیگه میرم سنو عقشم و ببینم خدایا خدا جونم فقط سالم باشه همین منتظر دیدارتم عسلکم حیف که نت ندارم وگرنه هر روز اب میکردم وبتو دوست دارم. شبای قدر رو برامون دعا کنید مرسیییییییییییییییییی ...
17 مرداد 1391

ادامه ی نامه ها

سلام قند عسلم امروز دو ماهه که تو دل مامانت هستی خوش میگذره اونوقت؟ هفته ی دیگه میرم سنو تا ببینمت. امیدوارم همیشه سالم و تندرست باشی منتظرتم با تمام وجود. دوست دارم قند عسل ...
2 مرداد 1391

مرسی دوستان

ممنونم از همه  تون از همه ی خاله جونی ها که تبریک گفتند امید وارم نوبت منم بشه که بیام بهتون تبریک بگم آرزوهای قشنگتون رو.................  
21 تير 1391

خوش اومدی عزیزم

سلام اولین کاری که کردم تمام پست هایی رو که خوندنشون عذابم میده رو پاک کردم. دیروز جواب آزمایش خون رو گرفتم و تو ٤٠ روزه که به دل مامانت اومدی عاشقانه منتظرتم عزیزم دیشب به بابا گفتم خیلی ذوق کرده بود میدونی چیه اصلا حرفاش با قلبش یکی نیست. داشت پر میاورد داداش مهدی هم که مثل یه مادر مهربون دورم میگرده دیروز گفت مامان میدونم تا آخر دنیا پیشمون هستی خیلی خوشحالم. مامان چیزی رو قورت ندی یه وقتی هاااااااااااااااااااااااااا بچه خفه نشه خوب؟ میخوام بگم خدا جون خیلی ممنونم ازت امیدوارم قدرش رو بدونم میدونستم بعد همه ی سختی ها آسونی ها میان از خدا میخوام سالم باشی و البته صالح دوست دارم ........................   ...
20 تير 1391

آرزوهاي قشنگتون چيه؟

سلام امروز رفتم آزمايشگاه گفت : شنبه ساعت 12 جوابش مياد ميسپرم به خودش هرچي بخواد خيلي سخته انتظار اين روزها خدايا نميدونم چي بگم كه درست هموني باشه كه تو ميخواي امشب رو از ياد نبريد شب ليله الرغاعب شب آرزوها اميدوارم آرزوهاي قشنگتون به درگاه حق براورده بشه البته طبق خواسته ي خودش دوست داشتيد از آرزوهاتون برام بنويسيد نماز و غسلش رو هم بخونيد و انجام بديد ميگن تو مفاتيح هست آرزوي من: يه زندگي ساده و بي سرو صدا بدون دعوا و جنگ و تيكه اندازي و گير هاي الكي و داشتن فرزنداني سالم و بهشتي البته شكر خدا دوتاشون هستند يه دو تاي ديگه خدا بده متشكرشم تا همه ي عمر منتظرشنيدن آرزوهاي قشنگتون هستم ميدونم همه شون پاك و بي ريا هستند. ...
4 خرداد 1391

نامه اي به تو 23

فردا جواب آزمايشهامو ميگيرم و پرونده تشكيل ميدم. من دارم راهم و ادامه ميدم و توكلم به خداست. هر چي اون بخواد همون ميشه اين شعار منه عشقم در مورد دوستان بايد بگم برام دعا كنيد. شما ها اكثرا مادريد و كافيه يه لحظه خودتون رو جاي من بذاريد و بعد راهنماييم كنيد  
30 فروردين 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به محیا گلی می باشد