نازگل ماماننازگل مامان، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره

محیا گلی

دوش ثروت

آقای محمد افلاکی یه روان شناسی که به تازگی در تلگرام آشنا شدم  حرف هاش خیلی روم تاثیر گذاشت تمام برنامه هاش رو تا جایی بتونم اجرا میکنم یکی از این برنامه هاش دوش ثروت هست که گفتن میرید زیر دوش حمام و تمام خواسته هاتون رو به اب بگید. یا یه سطل اب میکنید و خواسته هاتون و میگین و در اخر میرزین روتون برا من جالب و جذاب بوده خیلی بهم حال میده  من همیشه از خدا میخوام که حوصلم و صبرم بیشتر کنه واقعا بهش رسیدم.  اگه دوست داشتید برید و اسمش رو سرچ کنید و حرف هاشو دانلود کنید کانال تلگرام هم داره  یه سری کارهاش و میفروشه که من به اونها کار ندارم. همون رایگان ها هم رو ادم تاثیر میزاره این دوش اگه با اب س...
12 تير 1397

شوخ طبعی دخملی

ا ب اینا شاهکار های محیا خانمه  تمام شکلک ها رو خودش زده بلا نرفته صحفه رو اورده بودم بنویسم تا رفتم اون طرف اومده نشسته کلی فوفولی کرده الان هم هی وسط نوشته های من دستش و میزاره رو کیبورد و میگه بزار فشار بدم منم گفتم بفرمایید  .ئسسسسئئس ظ     وثووووووووووووووووووووو  سسسظسزرظز بثبششششششلبل ااشسضظشللط رصضضضتا23ارسس صرصصصصصصصصصصصلزظظر   معنی اینها به زبون خودش میگه من میخونم شما بنوس مامان خوبم عزیز دلم قربونت بشم نفسم 23 ماه میریم قوچان چون عروسی دارن عمه جون مژگانم. با الهام جون و نی نی تو دلش   میرن عروسی داداش بابای نی نی  ...
12 تير 1397

تولخ، تولخ، تولخش مبارک

سلام عزیز دلم میوه ی شیرین زندگیم. امروز تولخ داشتیم(تولد) تو انیمیشن انگری بیرد پرنده های خشمگین پرنده قرمزی واسه تولد یه جوجه کیک میبره میگه تولخش مبارک محیا جونم میگه تولخ گرفتم همه دعوتن دختر کوچولوی مامانش اینا امروز برای عروسک هاش تولد گرفته، اسپیکر رو روشن کرده اهنگ گذاشته بعدش پنکه رو برده تو اتاقش روشن کرده عروسک هاشم دور تا دور چیده وای قربونش برم کلی تدارک دیده بعد اومده دنبال مامانش که بیا تولخ داریم امروز منم گفتم چشم عزیز دلم،اخه سیر خوابیده بودم. شماکه نمیخوابی جوجه طلایی من ظهرا  سرش و از لای در بیرون آورده مامان جونی کادو یادت نره  بعدش اومده میگه نمیخواد کادوها رو اماده کردم خودتون تشر...
11 تير 1397

دیگه چی میخوای از خدای مهربون؟

    خواسته های محیا جونم از خدای مهربون   ای خدای مهربونم 1 میخوام دکتر بشم اونم دکتر عمل قلب 2 میخوام که همیشه زنده باشم.  3 یه خونه شیک بخریم با مامانم 4  مامان همیشه برام تولد بگیره 5 همیشه مامانم کنارم بمونه یه وقت نمیره من تنها بشم 6     تو درسام خدا همیشه کنارم باشه.  7  هزار تا باد کنک داشته باشم. همه شو باد کنم بازی کنم. 8 دیگه خواسته ای ندارم خخخخخخ ...
7 تير 1397

من دکتر قلب میشم مامانم فیلمنامه نویس

زندگی زیباست اگه قدر زیبایی هاش رو بدونیم من و تو کنار هم خوشبخت ترین هستیم. مامانی درس میخونه تا به اهدافش برسه تو هم مقاطع تحصیلی تو به خوبی و خوشی طی کن تا به ارزویی که برات دارم و خودت هم همه جا اعلانش میکنی برسی خانم دکتر آینده چون به خاطر مشکلات زیادی که داشتم نتونستم دیپلم بگیرم و الان دو سال هست که شروع کردم. تا دیپلمم رو بگیرم و چون در عرصه سینما نویسندگی کردم و مورد توجه قرار گرفته انشالله تصمیم دارم فیلمنامه نویسی سینما رو ادامه بدم و در رشته ی دانشگاهی بهش بپردازم. یادم میاد وقتی بچه بودم ازم میپرسیدن دوست داری در اینده چیکاره بشی میگفتم (از عوامل پشت صحنه) اخه ازهمون بچگی عاشق سینما بودم. واز هیچ گونه تلاشی دست بردار نیس...
6 تير 1397

بچه مادر میخواد عاطفه میخواد نه مادیات

چند روز پیش کی از آشناها خیلی اتفاقی دیدم وقتی در مورد دخترش ازش پرسیدم خبر نداشت ازش گفت یک سالی میشه که جدا شدم و بچم و دادم به باباش  گفتم دلت براش تنگ نمیشه یا هواشو نمیکنه گفت نه چرا دلم هواشو بکنه وقتی میدونم جاش خوبه و کنار باباش بهش خوش میگذره  واقعا تعجب میکنم از ادم هایی که انقدر راحت از بچه ها شون میگذرن؟ به خودم میگم واقعا اینا مادرن؟ میگه بچه مثل کش میمونه هر چی دورتر باشه بیشتر کشش پیدا میکنه به طرفی ازش دوره حتی به منم گفت که اشتباه کردم بچم و گرفتم گفت تو به خاطر بچت خودت و بدبخت کردی اما اخرش بچت برمیگرده پیش باباش و تو رو راحت میزاره کنار راستش اول تو دلم خالی شد ولی وقتی خوب فکر کردم گفتم نه چه ...
2 تير 1397

حرف های خودمانی 2

امروز میخوام از بلاهایی که سرت اومد و شکر خدا بخیر گذشت برات بگم یه کمد چوبی بزرگ داشتی یادته که لباس هات گذاشته بودم داخلش؟ تازه اسباب کشی کرده بودیم. هنوز وسایل و جابجا نکرده بودیم. من مشغول چیدن وسایل بودم که یه دفعه یه صدایی اومد. وحشت زده خودم و رسوندم تو اتاق خواب، فقط خدا بهم رحم کرده بود. هم به من هم به شما ولی اول به من، خدایی نکرده تمام دلخوشی زندگیم و ازم نگیره و برای همیشه بدبختم کنه رفته بودی تو کمد بازی کنی به قول خودت قایم بادک ، کمد افتاده بود روت و شکر خدا پنکه جلوش و گرفته بود. و تو اون زیر میخندیدی، من سراسیمه جیغ میزدم و وقتی خنده ی تو رو دیدم اروم شدم. بهنام پسر عمه مژگان سریع کمد رو از روت برداشت و تو حتی یه خر...
30 خرداد 1397

حرف های خودمانی 1

سلام عزیز دلم یه سری حرف های خودمونی هست که میخوام تو وبلاگت ثبت کنم. خیلی زود بزرگ شدی حرف هات و خیلی دقیق و بدون اشتباه میزدی به قول زهرا خانم مامان شمیم و شیدا که میگه، محیا چون رفتارش بزرگ گونه است همه فکر میکنن ادم بزرگه . برا همین توقع های بالا ازش دارن، یه جورایی راست میگه، خیلی کم تو کارهات اشتباه میکنی. حرف های دور و بری هات زود حفظ میکنی، و کارهای بزرگونه انجام میدی. خیلی زود مستقل شدی غذاتو که خودت میخوردی از همون 8ماهگی که قاشق دستت گرفتی خودت و سیر میکردی و من هیچ وقت برای غذا خوردن دنبالت ندویدم که بیا بخور یا بیا بشین، دعوا هم من یادم نمیاد که با بچه ها کرده باشی، مگه اینکه بچه ها زده باشند. خوب شما هم خوب از خجالت ...
29 خرداد 1397

مادر نداشتمی تووووو

سلام عشق کوچولوی من دختر نازم تمام سختی های دنیا رو به عشق تو تحمل میکنم تو همه ی زندگیم هستی یعنی خود زندگیم الاهی قربونت برم  فدای اون مهربونی هات بشم وقتی به محبت بیدریغ میکنی همیشه همه جا میگم تو مادر نداشته ی منی خداوند و واقعا شکر میکنم که چنین نعمتی بهم داده  اره نعمت داشتن زندگی رو یعنی تو قند عسلم دخمل نازم به قول اطرافیانم خدا همه در ها رو نمیبنده انشالله همیشه سالم و سر زنده باشی تابستون و فرستادم کلاس قران الان هفتا سوره رو یاد گرفتی و برام میخونی گاهی هم واسه اینکه منو بخندونی جابه جا میخونی تا بخندم  به شیطونی هات         ...
19 مرداد 1396
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به محیا گلی می باشد