نازگل من
این اسمیه که برای جوجم انتخاب کردم.
نظرتون چیه؟؟؟
راستش من و شوهرم یه ماهی هست که از هم داریم زندگی میکنیم
اون قضییه زن صیغه ای رو که یادتون هست؟ عباس بهم دروغ گفته بود که اون و فسخ کرده بلکه داشت محکم تر هم میکرد این بود که من بچه هاشو بردم خونه ی مادرش و رفتم برای مهریه ونفغه شکایت کردم تا شاید دستم به جایی بند شه. هنوز که تو کش وغوص دادگاهیم اما زن بابام من و خونش راه نداد و من دنبال خونه بودم که پیدا کردم کار هم همین طور. نازگل هم شب عید دنیا میاد ایشالله
شاید اوضاع خوب شه و شاید هم بد خدا میدونه
مادرش خیلی بهم تهمت زد و گفت که بچم از پسر اون نیست و منم شکایت کردم تا پدر پدر سوختش رو بدم دستش تا به نازگل من تهمت حرام زادگی نزنن عوضی ها
عباس هم مهدی رو برده دادگاه و از من شکایت کرده که من بچه اش رو زدم دادگاه هم گفت تو غلط کردی که زن گرفتی اولا اون نزده اگه که هم زده خوب کاری کرده
بالاخره پرونده به نفع من بسته شد. یه وکیل هم گرفتم (البته بنده خدا از دوستام مجانی کارام و میکنه) من به خاطر نازگل هم که باشه باهاش زندگی میکنم اما باید اذیت بشه تا قدر زندگی شو بدونه مردک گستاخ
سالگرد ازدواج مون هم که گذشت و ماکنار هم نبودیم.