دخملی تکون میخوره
دیشب سرم و گذاشتم رو بالشت و داشتم به تو فکر میکردم تا این که کم کم داشت خوابم میبرد یه دفعه احساس کردم یکی داره قلقلکم میده
از خواب پریدم فهمیدم تو بودی تکون خردی قربونت برم
خندم گرفته نانازی من
دوست دارم عزیزم برای زندگیمون و من و بابایی و داداشی هات دعا کن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی