نازگل ماماننازگل مامان، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره

محیا گلی

من از خدا میخوام که از همدیگه جدامون نکنند

1397/5/4 0:29
نویسنده : sara
886 بازدید
اشتراک گذاری

چند وقته نتونستم برات بنویسم اخه بابا بزرگ عفونت خون گرفته بود و یه هفته بیمارستان بستری بود بعدشم اوردیمش خونه و مهمون داشتیم و نشد بنویسم عزیز دلم

که انقدر مهربون بهم میگی مامان من دعا کردم که از هم جدا نشیم .

عمه جون داشت میرفت مشهد و گفت محیا رو میبرم چون مامان بیمارستان همراهی بابابزرگ بود .

شبش اومدی منو از پنجره دیدی و خوشحال گفتی من با عمه جون میرم مشهد خونه الهام تا سیسمونی سوگند جون رو ببرن

ولی یه دفعه بغض گلوتو گرفت و گفتی مامان من نمیرم. میشه شب بیامم بیمارستان بمونم گفتم داخل راهت نمیدن بیمارستان عفونتیه نمیشه گفتی من همین پشت پنجره رو چمن ها میخوابم. اما چاره چی بود با اینکه دلم نمیخواست ازت جدا شم اشک هات و دیدم و صبوری کردم گفتم خدا خودت همه چی رو درست کن. شوهر عمه مژگان داماد بابا بزرگ بهت گفته بود سیر مامانت و ببین چون چند روز نمی بینیش این حرف خیلی داغونت کرده بود و منو هم خیلی از هم پاشید. تا صبح احساس میکردم قلبم خیلی فشرده شده و شاید از جاش در بیاد. اون شب خیلی شب سختی بود با اینکه دو سه شب بود نخوابیدم فقط گریه میکردم و خوابم نمیومد. صبح دکتر اومد و بابا بزرگ رو مرخص کرد منم خوشحال زنگ زدم دختر بابا بزرگ مژگان گفتم محیا رو نبرین مشهد گفت راه افتادیم اما چون دور نیستیم میاریمش وای خدا چقدر خوشحال شدم. یک هفته دوری از دخترم واقعا دیونه کننده بود خدا رو شکر که نشد بری وقتی یادم میاد شیرینی که تو دستت بود رو یه گاز زدی و از شدت گریه چند بار زد به گلوت و به بغضی که نمیزاشت اب گلوت و قورت بدی و گریت بلند تر میشد خیلی حالم بدتر میشه. صبح که اوردنت پیشم بهم چسبیدی و گفتی دعای من بود که نریم مشهد من از خدا خواستم که منو نبرن بیام پیشت.

خدایا منو دخترم و از هم جدا نکن اخه ما جز همدیگه کسی رو نداریم. برا همه بساز برا ما هم بساز.

 

پسندها (15)

نظرات (2)

یه مامانیه مامان
4 مرداد 97 5:21
سلام
الهی...
بچه ها چه دل پاکی دارن واقعا
منم اشکم در اومد با خوندن متنتونخطا
خدا شما رو برای دختر گلتون و دخترگلتون رو برای شما حفظ کنه ان شاالله
sara
پاسخ
ممنونم عزیزم
مامان ارشیا و پانیامامان ارشیا و پانیا
4 مرداد 97 9:40
انشالله همیشه با هم بمونید.گل
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به محیا گلی می باشد