نازگل ماماننازگل مامان، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 22 روز سن داره

محیا گلی

نامه اي به تو....5

1390/12/12 11:27
نویسنده : sara
330 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خوشمل من

امروز شناسنامه به دست از خونه اومدم. همون شناسنامه ای که هنوز اسم قشنگت توش ثبت نشده. میخوام برم رای بدم البته با داداشی هات میرم روزی که بیای تو رو هم میبرم. وروجک من. خیلی دوست دارم اعتقاداتت به خودم بره. اما خوشگلیت به داداشات. اگه ببینی که چقدر نازن تو هم مثل من عاشقشون میشی. اما من همیشه تو دلم نگرانم که یه روز بزارنم و برن. و عشق من و نصبت به خودشون پوچ بدونن امیدوارم این طوری نشه. دیشب که رفتم خونه دیدم باز شلوغ کاری کردن و همه چی رو به هم ریختن. خیلی ناراحت شدم. چون کار همیشه اوناست. البته حق دارن چون از ظهر تا شب تنها بودن. اما من چه کنم. اگه بدونی چقدر خسته بودم. به همون پا برگشتم و گفتم میرم خونه بابام دیگه تحمل این شلوغ کاری هاتون و ندارم. میلاد گفت خوب برو بابا مارو میبره در مغازه. اما مهدی زد زیر گریه غلط کردیم دیگه این کارو نمیکنیم. برگشتم تو خونه و دوتایی شون همه چی رو مرتب کردن.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

نایسل
12 اسفند 90 11:35



مرسي
نایسل
12 اسفند 90 12:09
مرسی از دعای قشنگت گلم
نایسل
12 اسفند 90 12:13
http://atiehclub.com/problems-of-dealing-with-children.html
این جارو یه نگاه بکن[hr

قبلا خوندمش مرسي تا حدودي مفيد بوده
نسترن
13 اسفند 90 11:11
ساراجون شماهم 65 هستی؟ الهی که روزی بیاد که اسم نی نی خوشگلت تو شناسنامه ات باشه راستی عکس بچه هات رو نمیگذاری.
مامان ماهان نفسی
13 اسفند 90 17:58
سلام ابجی جونم خوبی نه انشالله هیچ وقت ترکت نمی کنن و از خدا میخوام ساله دیگه اگه به صلاحت بودیه نی نیه خوشگل بهت بده اونوقت شناسنامت جای اسمش پرشه عزیزم
نوشين
13 اسفند 90 21:29
سلام سارا جان سعي كن تحملتو بيشتر كني اينقدرم به اين فكر نكن كه اونا ولت ميكنن و ميرن. اولن تو براي رضاي خدا اين كارو ميكني كه خدا اصلا فراموشكار نيست. بعدشم اون دو تا ووروجك بزرگ بشن مطمئن باش بيشتر از الان قدرتو ميدونن. حواست باشه به هر چي فكر كني دقيقا همون ميشه
نایسل
19 اسفند 90 11:46
قربونت عزیزم

دوست داشتی بقیه تست ها رو هم بگو تا جوابشو بت بگم


خوشحال میشم
مامان نفس طلایی
19 اسفند 90 12:39
سلام عزیزم من تمام مطالب وبت و خوندم و خیلی از اشناییت خوشحال شدم و بهت تبریک میگم که این همه دل بزرگ و دریایی داری که دو تا پسر همسرت و مثل بچه های خودت می دونی ... انشاالله به زودی نی نی ناز خودت رو بغل می گیری ...
بعدم کارا و تلاش شوهرت برای زندگیت و نشونه ی عشقش به تو بذار و حرفاش و به دل نگیر به هر صورت اون یه ضربه خورده و الان به فرشته ای چون تو رسیده ....


ممنونم ازت

مسافران آسمانی
20 اسفند 90 17:53
سلام سارا جون مطالب وبلاگت رو خوندم چقدر ساده و بی ریا نوشتی عزیزم... خدا همیشه بنده هاشو میبینه و به صلاحشون کار میکنه من خواهر ندارم اما اگه دوست داشتی میتونیم دوستای خوبی برای هم باشیم خانمی به هر موضوعی هر طور که نگاه کنی همون پیش میاد به جای اینکه بترسی پسرای نازت ولت کنن به این فکر کن که همیشه کنارت میمونن و قدر زحماتتو میدونن مطمئن باش اگه دید مثبت داشته باشی حتما مثبت برات پیش میاد... از صمیم دل آرزو میکنم که خداوند مهربون تو زمان خوب که صلاحت توش باشه یه نینیه ناز خیلی ناز تر از پسرات بهت بده و زندگیت در کمال آرامش در کنار همسرت همیشه مستدام باشه... به ما سر بزن خوشحال میشیم... دوست دارم لینکت کنم اگه اجزه میدی بهم خبر بده دوست من...
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به محیا گلی می باشد