نامه ای به تو....14
دیروز رفتم دکتر برای شونم و یه مشکل کوچیک دیگه ای که داشتم. وقتی خواست برام دارو بنویسه چند بار پرسید خانم احیانا باردار نیستید و من گفتم نه فکر نمیکنم. اما مطمئن هم نیستم. بهم گفت: حتما قبل از مصرف دارو هات تست بزن. منم یه تست گرفتم. و به خونه اومدم. تو راه با خودم فکر میکردم اگه مثبت باشه چی نمیدونستم باید شاد باشم یا نه آخه جوجو ی من نمیخوام بدون برنامه بیایی. تو دلم همیشه یه ترسی هست. البته همه چیز دست خداست اما... وقتی بچه های معصوم سندرم داون و یا بچه های دیگه های که بیگناه روی تخت های بیمارستان و یا تحت مراقبت های ویژه و یا ویلچر میبینم. داغون میشم. خدا نکنه هیچ بچه ای مشکل داشته باشه. میخوام این شب عیدی برای همه دعا کنیم همه ی کسانی که محتاج دعا هستند دعا کنیم. هم ما بزرگ تر هااااا و هم اون کوچولو هایی که پا به زمین گذاشتند و هم اون نی نی هایی که تو دل مامانی هاشون هستند. و هم بچه هایی که مثل مرسانای من امید زندگی هستند. از خدا بخواهیم. که فرزندانی سالم و صالح عطا بفرما.
خدایا هیچ مادر و پدری در آرزوی فرزند مگذار و هیچ فرزندی را از مادر و پدرش جدا مساز
آمین یا رب العالمین